هستیهستی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

هستی فنچ باباش

من هستی هستم(فاطیما)الان ۱۲ سالمه ،یه خواهر کوچولو و یه داداش ۵ ساله دارم ،من ۴ تا اسب دارم و عاشق اسب سواریم ،من عاشق خانوادمم

برای دایی رضا

سلام دایی رضا دایی دلم برات تنگ شده هی به بابام میگم منو ببر با دایی رضا بازی کنم .بازی دایی بدو هستی بخند بابایی قول داده این هفته برگردیم شیراز.منم با دایی کلی بازی کنم.   ...
22 آبان 1390

اولین روز برفی هستی

17 آبان اولین روز برفی هستی بود.     عمو بلال برا هستی دو تا ادم برفی درست کرد: این نینی آدم برفی تو آشپز خونه       اینم آدم برفی رو پشت بوم       ...
22 آبان 1390

این روزهای من...

ما تقریباً 2 ماهی میشه تهرانیم.هوا اینجا سرد شده و مجبورم به هستی لباس گرم بپوشم و چون نمیتونه زیاد حرکت کنه کلافه میشه. اینجا هستی کلی با آتاناز و سارینا بازی میکنه. گاهی هم با هم دعوا میکنن. چار دست و پا میره،با کمک مبل و ستون و میز و... می ایسته و چند قدمی راه میره.تا میام میشینم میاد از زانوهای من میگره میاد بالا و میشینه بغلم. شبا تا رختخواب میندازیم هستی خودشو میندازه روی پتو و میخنده و این شده بازی شبانه هستی. وقتی تابش میدیم تاب تاب میگه.28 مهر برا اولین بار موهاشو کوتاه کردیم و اول آبان برا اولین بار خودش از پله ها بالا رفت. چند روز پیشم خودش برا بار اول از مبل اومد پایین.من کلی ذوقشو کردم. ...
15 آبان 1390

امیر علی

این اقا کوچولو اسمش امیر علی.دو ماه از هستی کوچولوتره و پسر دوست بابایی .باباش بهش میگه طوفان   ...
6 آبان 1390

من 9 ماهه شدم

  من دیروز جشن 9 ماهگیمو تو خونه عمه ثریا گرفتم.       اینم من و دختر عمه هام سارینا و آتاناز     ...
1 آبان 1390
1